* کربـلا بلـوغ عاطفـه و اندیشـه است، هـر کـس به بلـوغ فـکری و عاطفـی برسـد عاشورایی است. (دکترسنگری)
* حلقوم را می توان برید اما فریاد را هرگز، فریادی که از حلقوم بریده بر می آید جاودانه می ماند. (شهید آوینی)
* در دستور زبان عرفان، فعل اینگونه صرف می شود: من نیستم، تو نیستی، او هست. (دکترسنگری)
* امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چه طور؟ (دکترسنگری)
* نمـاز فرصـت عاشقانـه ی زمین اسـت. کسـی که نمـاز نمی خوانـد عاشقـی نمی داند. (دکترسنگری)
* عقــل، جاده ی پر پیـچ و خمــی است که "تا" خـدا می رسد و عشــق، جاده ی مستقیمی که "به" خدا می رساند. (دکترسنگری)
* هنر، انجام کارهای بزرگ است و گناه، ساده ترین کاری که می توان کرد. پس گناه، ترجمان بی هنری است. (دکترسنگری)
* چه هوشيارانه دگرگون كردهاند پيام حسین علیه السلام را و ياران بزرگ و عزيز و جاويدش را، پيامي كه خطاب به همه انسانهاست. اين كه حسين علیه السلام فرياد ميزند پس از اين كه همه عزيزانش را در خون ميبيند و جز دشمن كينه توز و غارتگر در برابرش نميبيند ـ فرياد ميزند كه «آيا كسي هست كه مرا ياري كند و انتقام كشد؟» «هل من ناصر ينصرني؟» مگر نمي داند كه كسي نيست كه او را ياري كند و انتقام گيرد؟ اين سؤال، سؤال از تاريخ فرداي بشري است و اين پرسش از آينده است و از همه ماست. و اين سؤال انتظار حسين علیه السلام را از عاشقانش بيان ميكند و دعوت شهادت او را به همه كساني كه براي شهيدان حرمت و عظمت قايلند اعلام مينمايد. اما اين دعوت را، اين انتظار ياري از او را، اين پيام حسين علیه السلام را ـ كه «شيعه ميخواهد» و در هر عصري و هر نسلي، شيعه ميطلبد ما خاموش كرديم به اين عنوان كه به مردم گفتيم كه حسين علیه السلام اشك ميخواهد ضجه ميخواهد و دگر هيچ، پيام ديگري ندارد. مرده است و عزادار ميخواهد. آري، اين چنين به ما گفتهاند و ميگويند! (دکترشریعتی)
* شهيد انساني است كه در عصر نتوانستن و غلبه نيافتن، با مرگ خويش بر دشمن پيروز ميشود و اگر دشمنش را نميكشد، رسوا ميكند. (دکترشریعتی)
* حسين علیه السلام يك درس بزرگتر ازشهادتش به ما داده است و آن نيمه تمام گذاشتن حج و به سوي شهادت رفتن است. حجي كه همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش براي احياي اين سنت، جهاد كردند. اين حج را نيمهتمام ميگذارد و شهادت را انتخاب ميكند، مراسم حج را به پايان نميبرد تا به همه حجگزاران تاريخ، نمازگزاران تاريخ، مؤمنان به سنت ابراهيم، بياموزد كه اگر امامت نباشد، اگر رهبري نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسين علیه السلام نباشد و اگر يزيد باشد، چرخيدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوي است. در آن لحظه كه حسين علیه السلام حج را نيمهتمام گذاشت و آهنگ كربلا كرد، كساني كه به طواف، همچنان در غيبت حسين، ادامه دادند، مساوي هستند با كساني كه در همان حال، بر گرد كاخ سبز معاويه در طواف بودند. (دکترشریعتی)
* هر انقلابي دو چهره دارد: خون و پيام - وهركسي اگر مسؤوليت پذيرفتن حق را انتخاب كرده است و هر كسي كه ميداند مسؤوليت شيعه بودن يعني چه، مسؤوليت آزاده انسان بودن يعني چه، بايد بداند كه در نبرد هميشه تاريخ و هميشه زمان و همه جاي زمين ـ كه همه صحنهها كربلاست، و همه ماهها محرم و همه روزها عاشورا ـ بايد انتخاب كند: يا خون را، يا پيام را، يا حسين بودن يا زينب بودن را، يا آنچنان مردن را، يا اينچنين ماندن را. اگر نميخواهد از صحنه غايب باشد. (دکترشریعتی)
* «آنها كه رفتند، كاري حسيني كردند، و آنها كه ماندند، بايد كاري زينبي كنند، وگرنه يزيدياند»! (دکترشریعتی)
آیین فرا رفتن ...
ما را در سایت آیین فرا رفتن دنبال می کنید
برچسب : دکترسنگری,سخنان عاشورایی,عزاداری سنتی بوشهر,دکتر شریعتی, نویسنده : روابط عمومی بنیاد دعبل خزاعی بوشهر deabel-boushehr بازدید : 1863 تاريخ : يکشنبه 12 خرداد 1392 ساعت: 13:33